اریا جوناریا جون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

تمام زندگی من

بدون عنوان

پسر گلم امروز تو متولد شدی امروز دنیا به رویم خندید . امروز من مادرشدن را حس کردم وبا آغوش کشیدنت آرامش را احساس کردم تو فرصت عاشق شدن رو یکبار دیگه به من دادی .معصومانه به دنیا نگاه میکردی گرمای تیر هنوز در بدن کوچکت تاثیری نداشت .تو آرام وبی صدا کنارم خوابیده بودی احساس خوبی داشتم ودارم این یک حس تازه بود یک رویش دوباره این حس زیبا هرگز فراموش شدنی نیست .حالا به لطف آفریدگار بزرگتر شدی وسلابت غرورم را به جشن مینشینم واژه ها در کلام گم شدن وعمق نگاهت چه عمیق تر شده آواز خوش پرندگان برایت زیباست .تو در اوج کودکیت هستی ونگاه هرروزت به زندگی تغییر میکند .تو داری تعلیم یادگیری فرایند زندگی را آگاهانه می آموزی این روال زندگی انسانی ماست که به...
4 تير 1394

بدون عنوان

سلام پسرم تنها یک روز مونده به روز میلادتت روزی که تو متولد شدی وجهانم را بهشت ساختی روزی که من تبسم روزگار را دیدم روزی که خدا مرا به عنوان یک مادر پذیرفت .شایسته است که بار دیگر شکر گذار این محبت بی نهایتش باشم.تو پا بر هستی روزگار گذاشتی وبا آمدنت اشکهای شوق بر گونه هام جاری ساختی من حیات دوباره ی شوق را در این روز از تو هدیه گرفتم میلادت به شادی وعمرت دراز ولحظه هات به شادی امیدوارم چرخ روزگار در هر ثانیه شانسش به مرادتت بچرخه وتمام کائنات وهستی عاشقانه ودوستانه به تو نظر افکنند .پسر آریایی من آمدنت به زندگی من وپدرت اوج عشق خداست خدا عشق رادوست داره وتورا عاشقاته به ترانه گرم تیر به من هدیه کرده 4 تیر روز تولدت مبارک باشه تا ابد عا...
3 تير 1394